فريادمان سر«اصغر فرهادي» بر سر چيست؟

چند روز پيش اصغر فرهادي برنده جايزه بزرگ كن شد اما اين جايزه تنها يك جايزه بود و اينكه آيا وي از جشنواره بين المللي جايزه دريافت كرده يا جشنواره معتبرترين جشنواره صنعت فيلم بعد از اسكار بود. به جهنم! در هيچ جشنواره اي بازي وجود ندارد. با اين حال ، اين نتيجه انتخاب بيش از حد سليقه داور است و خطا نيز بخشي از بازي است. به ويژه كمك هاي مالي بين المللي براي فيلم هايي كه مرده يا مرده را شكست داده اند و دريافت كنندگان آنها مرده خوار يا “پناهندگان سياه” هستند كه دوستان و همجنسگرايان پر از بيماري پر از هدف و هدف هستند!

– پرچم بالا است ، اما واكنش ها بيشتر از جشنواره هاي جشن تعيين مي شود!

با وجود همه اين داستان ها ، آيا فكر نمي كنيد وقتي ايراني مي توانست چيزي را به جايي برود كه بسياري ديگر از مردم دنيا از عهده آن بر نمي آيند ، اين داستان حداقل احساس خوبي از غيرممكن ساختن كفش هاي ما بود كه باعث افزايش غرور ملي ما در اين زمينه مي شود. آيا بحران آب به آبياري كمك مي كند؟ آيا درست نيست كه فقط ايراني ها زندگي مي كنند تا پرچم آن را در همه جا داشته باشند؟ اكنون كه اين پرچم بلند شده است ، مشكل واقعي كجاست؟ اين همه سبك و سنگين و بالا و پايين يك هديه و يك جشن و حرف پشت بنياد چيست ؟؟ آيا جشن ها دليل است يا عكس العمل؟

تفاوت خوشبختي پشت غرور بين هنر و ساير موارد

آيا وقتي يك دونده سرعت مدال المپيك دريافت مي كند ، ما اول در هوا نمي پريم و با افتخار به سگ نمي رسيم؟ چرا ما از فرهنگ و هنر پشت هديه خيلي ناراحت هستيم! چرا ما به فكر فرهنگ و هنر نيستيم ، اينكه حامي آنها از كجا آمده است يا چه كارهاي بدي كه چهل سال پيش انجام داده اند؟ چرا همه اينها ناگهان در مورد افتخارات هنري اينقدر مهم مي شوند! چقدر سنگين تر بود اگر آن شخص هديه را دريافت نمي كرد! صاحب رشته عروسكي كيست و چرا اين همه دشمن با هنر و فرهنگ؟

– سكوت معني دار و نظرات بي فايده!

به اين موها قسم مي خورم كه اصغر فرهادي ، زبان دهان ما ، پدر و مادربزرگش را كه او را به سطل آشغال انداخت ، شكسته است ، حال و هواي ما نجيب تر بود! چرا ما ، كه اولين بنيادي هستيم كه بلافاصله در مورد هر چيز و هر چيز كوچك مشاوره تخصصي مي گيريم ، “سكوت معناداري” در مورد چنين افتخار بزرگي دريافت مي كنيم؟ من مي خواهم پرونده در اينجا پايان يابد زيرا گروهي مانند رسانه ملي ، طبق معمول ، “سكوت بيهوده” دريافت كرده اند. و رسانه ها از نظر بي فايده ترين چيزها از ديد خود شما بسيار هيجان زده اند ، تا وقتي سرگرم كننده همه ما نباشيد آن را رها نمي كنيد؟ بنابراين ، زير عبارت “از ديدگاه خودمان” خط پررنگ مي كشيم كه آنها براي ميزان اتهامات روي ما خط قرمز نمي كشند! در مورد اينكه چه نوع مركز ضد فرهنگي است. تصوير ؛ ادبيات و … هيچ ارزش واقعي ندارد ، كه “ارزش” محسوب نمي شود!

– دقيقاً كدام طرف كت و شلوار و لباس است؟!

در هر صورت ، فكر نمي كنيد اگر مثلاً چنين هديه اي در يك كشور آلمان باشد ، همين الان در آلمان رونق پيدا مي كند؟ بياييد حركت كنيم سالهاست كه اميد به رسانه اي مانده ايم كه حقيقت را متوقف مي كند. اما آرامش چطور! چرا همه با هم؛ فرهادي چند فصل ساخته شده است؟ چرا ما از موقعيت خود در مورد تجزيه و تحليل حركات ، حركات و مسائل جديد چندين ساله شما با شمقدري و جايي كه با لباس زير و … مي خوابيديم هيجان زده ايم؟ چرا قبل از مباهات به اعتبار اين كشور ، مي خواهيم بدانيم كه پروژه اصغر دقيقاً در كدام طرف است؟ بگذار من تو را خوشحال كنم فرهاد رفته در كمد خانه بخوابد حالا از زندگي ات چه مي خواهي؟ پس از اين درك مي خواهيد چه كار كنيد؟ شايد شما تصميم بگيريد كه براي خلاص شدن از لباس كدام طرف ، خلاص شويد؟

انتظارات غير واقعي از بازيگر غلبه بر

چرا مثلاً انتظار نداريد دكتر سميعي و برخي لژيونرها ، ورزشكاران و ايرانياني كه در ناسا كار مي كنند علاوه بر كارشان براي شما قهرمان شوند؟ آيا شما در ايران زندگي نمي كنيد و آزادي را كه تحت بيان است نمي بينيد؟ چرا نمي فهميد كه حذف بهتر از انتقال و حل مشكلات مردم است؟ فرهادي كار خود را به خوبي انجام داده است تا احساسات خود را با فيلم هايش نشان دهد. او يك سوپرمن نيست و يك فيلمساز معمولي است. اگر چيزي بيشتر از اين بگوييد ، اين يك نمونه بارز مي شود: دادن يك سرخ به يك زبان قرمز! آيا چيزي هست كه بخواهيد در آرامش بخوابيد؟

– چند نفر با ما هستند؟

آيا قوانين بازي در فرهنگ و هنر اين كشور را نمي دانيد؟ آيا نمي دانيد كه فضاي بين تصوير ممنوع و “شركت در دايره” چهار انگشت است؟ سرنوشت فردوسي پور را نديديد؟ قهرمان شدي؟ چه كسي در آن ، پس از از بين بردن اين قهرمان ، براي يك بار حمايت ، تأمين شد؟ هيچ مانعي ندارد كه خود به خود كاري انجام دهيد ، ايستادن كنار گودال و گسترش آن هيچ اعتراضي ندارد. اين نيست! مشكل اصلي اين است كه شما دقيقاً نمي دانيد قهرمان بايد چه كسي باشد! اما اگر مي دانيد و آه ؛ از عواقبي كه براي شما به وجود خواهد آمد خسته شده ايد ، به هيچ وجه مطمئن نيستيد. شما پشت خود را خالي مي كنيد و من بازي خود نيستم. شروع نكردي؟

– هميشه به دنبال قهرمانان باشيد

چرا هميشه به دنبال قهرمان سوار بر اسب سفيد هستيد؟ چرا شما بعنوان مسئول مشكلات كشور را به گردن كسي غير از خود مي اندازيد تا روح شما از شر اين همه كم كاري خلاص شود؟ شايد شما به اندازه افخمي حسادت كرده باشيد و بخواهيد دليل نارضايتي خود را از اين سخنان و شوخي ها بيان كنيد؟! چرا بايد هديه اي هم دريافت كرد؛ هم قهرمان و هم فعال سياسي و البته سياستي كه فقط مي خواهيد؟ فرهادي ، چه كسي بايد حركات موزون را با ساز اجرا كند؟ آنهايي كه گفتند: چرا فرهادي نگفت: “خوزستان آب ندارد؟” يا كساني كه مي گويند فرهادي مي گويد چرا ايران نمي داند؟ اگر فرهادي يك نانوا ايراني است ، افتخار آفريني كرده است. شما با تمام كمبودهاي خود افتخار فقط ري را داريد! چرا مجاز به اشتباه نيستيد؟

چرا همه ناگهان وكيل دانشجويي شدند كه گفت اصغر فرهادي خط برنامه من را كپي كرده است؟! من سالها ادعا كردم كه مجموعه “مركز عمليات ويژه” از پروژه من به نام “آژانس دوستي” به سرقت رفته است. حتماً اجازه دهيد يكي از اين وكلاي دلسوز به كمك من بيايد و پرونده من را پيگيري كند!

– رقابت زير آب شركت را بدست آوريد

به نظر مي رسد كه همه بايد در برابر فرهادي هرگونه لباس كثيف را دربياورند و در اين رقابت ويران شوند. خود را نشان دهيد و نشان دهيد! همچنين به اين دليل كه فرهادي برنده جايزه بزرگ شد !!

به نظر مي رسد ما بايد به نوعي ثابت كنيم كه فرهادي نه تنها يك كار جدي انجام داده بلكه به همه ما آسيب رسانده است …. خدايا ، اين حقوق مسخره تر از شمقدري است كه به من گفت در اسكارها شركت كنم. راديو و تلويزيون ، نوشيدني ننوشيد! اين همه هيجان به خاطر خوشبختي در آينده كشور چيست؟ آيا آن افراد (و حتي افراد به اصطلاح خردمند) در چاهي افتادند كه راديو و تلويزيون براي آنها حفر كرده و سعي در از بين بردن چنين افتخاراتي داشته اند بدون اينكه بخواهند و بدانند؟ چرا همه هيپنوتيزم هاي ضد سنتي رسانه ملي از بين رفت؟

– سابقه آويز تزئيني بلند

مساله اين است؛ همان داستان “كراوات” كه اگر كلمه “آويز تزئيني” را بسازيد و بگوييد تاثيري در زبان فارسي ندارد اما تكامل اين كلمه مسخره كافي است تا خود كراوات را ببنديد! بنابراين رسانه ملي آنطور كه فكر مي كنيم منفي نيست و به تعبير انتخاب همه ستاره هاي صبح را مي سوزاند و گرد و غبار ايجاد مي كند! الان هم براي اينكه يك مهماني بخواهد و مهماني و پدربزرگش را مسخره كند ، كلي شرم آنج مشغول اين كار است! اگر اينها نشانه هايي از يك فرهنگ خشك نيست ، پس چه؟ اميدوارم روزي كه پذيرش هديه اي در كلاس جهاني به خوبي پيروزي عراق و بحرين در فوتبال باشد. براي پخش موسيقي قهرمانان رزرو كنيد!

– هنرمند قهرمان نيست ، هنرمند قهرمان است

در خاتمه بايد گفت كه هنرمند قهرمان نيست و بايد روند قهرمانان را توصيف كند. بنابراين به آدرس اشتباه نرويد. بازيگر نيز سخنران نيست. بازيگر سعي مي كند زندگي و روند قهرماناني مانند امير كبير و تختي را به خوبي انجام دهد تا قهرمانان ما را به جهان معرفي كند. همزمان؛ آنها به ما اجازه مي دهند صداي آنها را بشنويم ، كه صداي مردم آنهاست! چندين سال پيش ، مجموعه اي به نام رامون كاژال ، پزشك اسپانيايي ، از همان راديو و تلويزيون پخش شد و اين مرد در ايران به خوبي شناخته شد. ، ما قهرمان اسپانيايي را در ايران مي شناسيم و اين بازيگر است و بس.

نتيجه اين بيانيه:

اصغر فرهادي با افتخار اما بدون سياست و كار اجتماعي و … او با همه اقدامات من بسيار بسيار خوب از من است اما بدون افتخار!

انتهاي پيام