مجله نماوا، سحر عصر آزاد «رستگاري در شاوشنك» يكي از ماندگارترين و نمادين ترين فيلم هاي سينماي جهان است كه ارزش پنهان آن به مرور زمان نمايان شده است. فيلمي الهامبخش و قابل دسترس كه چالش ابدي مردم را در انتخاب بين نااميدي يا نااميدي براي ادامه زندگي به تصوير كشيده است. اولين فيلم فرانك …
منبع :
نگاهي به «رستگاري در شاوشنك» / اميد هرگز نميميرد
نگاهي به «رستگاري در شاوشنك» / اميد هرگز نميميرد https://ijmarket.com/blog/نگاهي-به-رستگاري-در-شاوشنك-اميد-هرگز/ ايجي ماركت Sun, 21 Nov 2021 07:36:44 0000 فيلم و هنر https://ijmarket.com/blog/نگاهي-به-رستگاري-در-شاوشنك-اميد-هرگز/
مجله نماوا، سحر عصر آزاد «رستگاري در شاوشنك» يكي از ماندگارترين و نمادين ترين فيلم هاي سينماي جهان است كه ارزش پنهان آن به مرور زمان نمايان شده است. فيلمي الهامبخش و قابل دسترس كه چالش ابدي مردم را در انتخاب بين نااميدي يا نااميدي براي ادامه زندگي به تصوير كشيده است. اولين فيلم فرانك …
منبع :
نگاهي به «رستگاري در شاوشنك» / اميد هرگز نميميرد
مجله نماوا، سحر عصر آزاد
«رستگاري در شاوشنك» يكي از ماندگارترين و نمادين ترين فيلم هاي سينماي جهان است كه ارزش پنهان آن به مرور زمان نمايان شده است. فيلمي الهامبخش و قابل دسترس كه چالش ابدي مردم را در انتخاب بين نااميدي يا نااميدي براي ادامه زندگي به تصوير كشيده است.
اولين فيلم فرانك دارابونت در سال 1994 بر اساس فيلمنامه اي اقتباس شده از رمان استيون كينگ ريتا هرست و سينديسو در شاوشنك ساخته شد. اين رمان كه در سال 1982 منتشر شد توسط پادشاه دارابونت كه به آن علاقه داشت خريداري شد و فيلمنامه آن نوشته و توسعه يافت. او قبلاً به كارهاي شاه و فيلم هاي اخيرش علاقه نشان داده است. «راه سبز» و «مه» نيز همچنان به دنياي خاص نويسنده ترجمه مي شد.
رستگاري در شاوشنك به زندانهاي بيمارگونه، زندان و روابط زندان به زندان در ايالات متحده طي دهههاي 1940 و 1980 ميپردازد. مقولههاي رايج به «راه سبز» تكرار ميشوند و منجر به توسعه روابط سورئال اخلاقي، انساني، اعتقادي و ايدئولوژيك در روابط انساني زنداني ميشوند. هم زنداني و هم زندانبان كه به زور روي دو روي سكه زندگي هستند.
دارابونت كار خود را به دنبالهروي شاه براي «رستگاري در شاوشنك» در مورد كالبد شكافي ايده اميد و كاربرد آن يا عدم وجود كاربرد در زندگي و رسيدن به يك پاسخ روشن اختصاص ميدهد. بنيادهاي نمايشي در خيابان مجبور به زندگي در زندان. چه زنداني باشيد چه زندانبان. طبيعتاً وجود يا عدم وجود اميد در چنين قشري مي تواند تأثير آن را به صورت موجز و مشهود در نظر بگيرد.
فيلمساز با انتخاب چنين لايه مهمي توانسته بدون شعار و پيام مستقيم و اغراق آميز مفاهيم عميق تري را از محتواي انتقادي به زيربناي اثر تزريق كند و فيلم خود را دهه ها بعد به اثري الهام بخش در ستايش تبديل كند.
فيلم با مقطعي از اندي دافرسون (تيم رابينز) شروع مي شود كه به دليل قتل همسر و همسرش در دادگاه حاضر مي شود. شبي كه با وجود تصميم قتل تسليم شد و در واقع فيلم اندي از شب قتل در دادگاه فيلمبرداري شد. دفاعيات البته مورد تاييد دادگاه قرار نگرفت و او به دوبار حبس ابد در زندان شاوشنك محكوم شد.
پس از اين شروع، فيلمي با صداي راوي; آليس بويد ريدينگ (مورگان فريمن)، همچنين به عنوان قرمز شناخته مي شود، ادامه مي دهد. يكي از زندانيان شاوشنك داستان خود را از شرايط زندان، آمدن اندي و آشنايي اش تعريف مي كند.
از آنجايي كه اين گزارش وقايع دهه 50 از دهه 1940 را به طور منسجم پوشش مي دهد و شخصيت هاي مختلف زيادي را در محور (قرمز و اندي) به تصوير مي كشد، فيلمساز سعي كرده است تا با تمهيدات سينمايي برجسته علاوه بر داستان، اين دو شخصيت را نيز برجسته كند. و تبديل به شخصيت هاي اصلي و پيشرو مي شوند.
اگرچه قهرمان اين داستان اندي و نتيجه گيري هاي اوست، اما حقيقت اين است كه رد به عنوان يك راوي از ابتداي فيلم، ايده خودش را دارد كه فيلمساز سعي كرده نظريه او را به عنوان يك جهان بيني به چالش بكشد. .
(اميد) اگرچه ممكن است فكري روشن، پيچيده و شايد مفصل به نظر برسد، اما واقعيت اين است كه در چند اثر اين مفهوم در معرض فرآيندي ظريف، غيرمستقيم و تكان دهنده قرار گرفته است كه يكي از آنها «نجات شاوشنك» است. .
در اين اثر، فيلمساز ديد ريد از اميد را بهعنوان چشماندازي فراتر از زندگي انسان در اين سياره گسترش داد. به عنوان ايده اصلي فيلم (اين اميد خطرناك است و مي تواند انسان را به حركت درآورد!)
اگرچه ريد اين ايده از يك زنداني را مطرح مي كند، فيلم موفق مي شود ايده زندان، زنداني و اميد به زندگي را در مقياس وسيع با زندگي يك مرد روي زمين و سردرگمي فزاينده او در مورد بقا و يافتن دليل آشتي دهد. ادامه بده يا نه
درست مانند عبارت اصلي اندي كه در طول فيلم رشد مي كند و نمونه نهايي خود را خارج از دنياي فيلم و آينده شخصيت هاي اصلي با شخصيتي مي يابد كه مخاطب را در ذهن رها مي كند (تلاش براي زندگي يا پذيرش مرگ!)
به همين دليل، در جهاني احاطه شده توسط درام، كه با انتخاب روح و محيط زندان مشخص شده است، ديدگاه اندي با ريد مواجه مي شود و توسط آن رد مي شود. كسي كه ايمان دارد (اميد چيز خوبي است، احتمالا بهترين است و هيچ چيز خوبي از دست نخواهد رفت.)
حالا اين درام خطآپ بايد بهگونهاي ادامه پيدا كند كه فاصلهاي زيرپوستي بين اين دو ايده در دل مخاطب ايجاد كند و علاوه بر داستاني كه رابطه بين اندي و رد و آينده را دنبال ميكند. زندانيان و پاسداران، مخاطب پاسخ را مي گيرد.
كليشه رد از دنياي سينما، كه ناشي از گسترش ايده نااميدي در سراسر جهان و حتي امروز است، با برابري پنهان بين او و شخصيت بروكس هاتلن (جيمز ويتمور) مورد تاكيد قرار مي گيرد. كتابدار مهربان و بي آزاري كه 50 سال بعد با دريافت خبر آزادي تصميم مي گيرد يك زنداني ديگر را بكشد تا آزاد نشود و در نهايت خود را به يك زندگي بدون زندان و بدون اميد و انگيزه حلق آويز مي كند.
رد همان مسير را در داخل و خارج طي ميكند، و وقتي 60 سال بعد آزاد ميشود، بهطور مجازي از مسير بروكس پايين ميآيد و متن پيرمرد را در محلي كه به دار آويخته شده بود ميبيند. اما يك چيز او را از ظاهر شدن مانند او باز داشت. آن اميد را اندي در دلش كاشت. اميد به پوستر كوچك ريتا هيورث در زندان و آرزوي بزرگ زندگي در جزيره اي مكزيكي.
بنابراين، رد را ميتوان شخصيت اصلي تحليل و نشانهشناسي فيلم دانست، ديدگاههاي آن در طول درام تغيير ميكند و در واقع نظريهاش شكست ميخورد. زيرا در نهايت اين اميد اندي و او را از زندان و آزادي آنها در جزيره زواتانئو (مكاني گرم و بدون خاطره!) نجات مي دهد.
در سرتاسر اين مجموعه گزارشها، ما شاهد يك رويداد دراماتيك در قالب يك موتيف تكرارشونده در سه مرحله در يك دوره 40 ساله هستيم كه با تغيير مشخص شده است. همچنين در سكانسي است كه شخصيت رد بايد وكيل را متقاعد كند كه آماده آزادي و زندگي سالم و ورود به جامعه است.
در دو قسمت اول، 20 سال بعد، با دفاع هاي كم و بيش قرمز ادامه مي يابد كه مطمئناً منجر به انتشار آن شد. اما در جلسه سوم علاوه بر تغييراتي كه در طول زمان در ظاهر و رفتار ريد مشاهده مي كنيم، شاهد عدم تمايل او به آرامش و اطمينان دادن به ديگران هستيم و اين مهمترين جلسه منجر به آزادي اوست. در حالي كه قرمز هيچ انگيزه، روحيه يا قصدي براي پيروي از آن ندارد. علاوه بر خاطره اندي و قولي كه براي ديدار از استقلال داده بود.
با اين حال، دارابونت بخش مركزي درام را به صورت توالي و البته طولاني ارائه مي كند. داستان از ريتم بيرون نمي آيد و از علاقه مخاطب و بدبيني كم نمي شود.
وجود دارد با سفرهاي رفت و برگشت از نماي قرمز. اندي گم شده را مي بينيم و نامه اي از او مي يابد كه منجر به داستان واضح اندي در تلاش براي فرار مي شود، سر و معاون نگهبان او را با هدر دادن پول در دست گرفته و روياي خود را براي زندگي در جزيره اي گرم و فراموش نشدني در مكزيك برآورده مي كند.
در نهايت با پيوستن به اندي; ما شاهد نوعي آشتي دادن ايده هاي متضاد در قاب عكس به شكلي ممكن سينمايي هستيم، بدون اينكه پيام مهمي مانند (اميد به بقا) و نحوه صحبت كردن و اغراق را كنار بگذاريم.
اين فيلم را در Experience تماشا كنيد
منبع :
نگاهي به «رستگاري در شاوشنك» / اميد هرگز نميميرد
- ۱۴ بازديد
- ۰ نظر